English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quarter sessions U دادگاه استینافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sessions U جلسه
sessions U 1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
sessions U لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
sessions U دوره انعقاد اجلاس
sessions U دوره
sessions U دوره تحصیلی
sessions U مجلس
sessions U نشست
last quarter U تربیع دوم
first quarter U تربیع اول
quarter U یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
quarter U برزن
on the quarter U در جهت پاشنه ناو
three-quarter U سه ربع
three-quarter U سه چهارم
to ask for quarter U دخیل شدن
to ask for quarter U بخشش طلبیدن
to ask for quarter U زنهارخواستن
to ask for quarter U امان خواستن
quarter U کوی بخش
quarter U چهار یک
quarter U چارک
quarter U به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
quarter U بخش ربعی
quarter U محله
quarter U اقامتگاه
quarter U مدت سه ماه برزن
quarter U ربع
quarter U یک چارک چهارک
quarter U یک چهارم
quarter U پناه بردن به
quarter U زنهار دادن
quarter U زنهار
three-quarter coat U کتسهربع
quarter [year] U دوره سه ماهه
the industrial quarter of the U محله صنعتی شهر
residental quarter U منطقه مسکونی
quarter wind U باد موافق
quarter staff U نیزه چوبی
to cry quarter U فریادامان یادخیل زدن
quarter-deck U ربععرشه
three-quarter sleeve U آستینسهربع
nose of the quarter U دماغهیکچهارمی
cross-quarter U [آرایش گل چهار برگی]
quarter [year] U سه ماه
turing this quarter U در این سه ماهه
to give quarter U امان دادن
to give quarter U زنهاردادن
quarter session U محاکمی که چهار بار در سال تشکیل می شوند این محاکم صلاحیت رسیدگی به جرایمی را که شخص ممکن است به علت ارتکاب انها به اعدام یاحبس ابد محکوم شود ندارند
quarter phase U دو فاز
quarter of an hour U یک چهارم سده
quarter brick U کلوک
quarter boom U تیرک پاشنه
quarter boom U بوم پاشنه
quarter binding U جلدی که تنهاته ان چرم دارد
quarter horse U اسب پرتحمل
four quarter hold U ایپون
four quarter hold U ضربه فنی
admiral's quarter U بخش سرفرماندهی
quarter-finals U یک چهارم نهایی
quarter-final U یک چهارم نهایی
quarter day U روز پرداخت قسط
quarter day U موعدپرداخت
quarter note U نت یک چهارم
quarter moon U تربیع
quarter landing U پاگرد پله با 081 درجه گردش
quarter hour U ربع ساعت
quarter final U یک چهارم نهایی
quarter hour U پانزده دقیقه
quarter horse U اسب کوتاه وپر طاقت
quarter ditch U نهری که اب جویهای کوچک را جمع اوری کرده و به کانال تخلیه هدایت میکند
quarter deck U پاشنه
center of quarter circles U مرکز یک چهارم دایره ها
open quarter wave line U خط ربع موج باز
shorted quarter wave line U خط ربع موج بسته
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com